کد مطلب:211096 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

طب و نجوم در دولت عباسی
ابوحنیفه منصور دوانیقی پس از سفاح به خلافت رسید و درست بیست و دو سال از افتتاح مدرسه جعفری می گشت كه مردم مسلمان و علمای بزرگ اطراف و اكناف عالم از محضر امام صادق علیه السلام در فنون و علوم مختلفه بهره مند می شدند.

مهمترین فنی كه جلب توجه علمای ملل را كرده بود طب و نجوم بود كه اطلاعات امام ششم هر شنونده را به تسلیم و كرنش در ساحت مقدس مكتب جعفری وامیداشت.

چون منصور هم عقیده به نجوم داشت مردانی بزرگ چون نوبخت فارسی و پسرش ابی سهل كه هر دو از شاگردان مكتب جعفری بودند به ترجمه كتب مأمور شدند و این دستور مقام خلافت موجب یك حركت فكری به علوم اجتماعی و ترجمه كتب علمی السنه و اقوام دیگر شد كه الناس علی دین ملوكهم هر قدر قدرت و استطاعت داشت كه اتفاقا در آن عصر بنیه مالی و قوت اقتصادی مسلمین و دولت اسلامی بسیار قوی و نیرومند بود كمك به ترجمه و تحریر و نسخه گرفتن از كتب علمی و فلسفی مخصوصا نجوم و طب می كرد و چون در این رشته ها هیچ كس مانند امام ششم واقف به اسرار و رموز علوم معموله نبود همه در پناه مدرسه جعفری طواف می كردند و از محضر حضرت صادق بهره مند می شدند و حتی منصور به پادشاه روم نوشت مقداری كتب علوم مختلفه را برای او بفرستد و از آن جمله كتاب اقلیدس در هندسه و مقداری كتاب در طب و طبیعیات و كتاب مجسطی و غیره كه مسلمانان به شدت شروع به ترجمه آن كردند.



[ صفحه 282]



علم طب در این میان رونقی گرفت و نضجی یافت و اتفاقا منصور به دل دردی شدید مبتلا شد كه از مصر طبیب آوردند و ربیع حاجب دنبال یك طبیب حاذق بود تا جورجیس نصرانی رئیس بیمارستان و مدرسه جندی شاپور را برای او آوردند و او طبیبی بوده كه تألیفات خود را به لغت سریانی نوشته بود و این طبیب نصرانی مقامی شامخ در دربار خلافت یافت و بعد از او پسرش بختیشوع به جای او نشست و منصور از معالجه آنها شفا یافت و چون خواست از دربار به وطن خود برگردد منصور اموال فراوان به او داد شاید منصرف شود تا بالاخره او را در بغداد نگاهداشت و كتب هر دو را به عربی ترجمه كردند و طب از این پدر و پسر به مسلمین منتقل گردید.

مترجمین كتب در دربار خلافت مقامی و حقوقی بسیار داشتند و طب رونقی به سزا یافت به طوری كه اكثر اطبای جندی شاپور برای نیل به انعام و اكرام وافر خلیفه به بغداد منتقل شدند و بغداد پایتخت جدید بنی عباس روزافزون توسعه یافت و شهر علم و مال و فضیلت گردید و بیش از پنج قرن مركز علمی و پایتخت بزرگ اسلامی بود.

وقتی علمای جندی شاپور به بغداد آمدند منصور هم امام صادق علیه السلام را از مدینه خواست و به بغداد آمده بساط علم را گسترد وصیت امام ششم در فنون مختلفه در گوش عموم طنین انداز بود مخصوصا طب كه به تعلیمات آن حضرت و معالجات و افاضات علمی در شناساندن ادویه و عقاقیر و داروها و امراض و طریقه بهداشت جلب توجه عموم را كرده بود - نفوس زكیه و اذهان صافیه و ذوق های مستعد به شنیدن انتقال امام صادق علیه السلام از مدینه به بغداد جمع كثیری را در پایتخت چون پروانه گرد شمع وجودش به طواف انداخت و تشنه گان وادی دانش و بینش شتابان از هر سو برای سیراب شدن در سرچشمه علوم و فضیلت به محضرش بشتافتند و معارف الهیه را می آموختند.

منصور در حقیقت خواست امام ششم را تحت نظر بگیرد ولی همین انتقال سبب بروز قوت و قدرت علمی آن حضرت شد به طوری كه در مجالس رسمی منصور هیچ كس قدرت تكلم نداشت مگر خلیفه یا یكی از بزرگان علمای درباری سؤالی كند و امام به مقتضای نیاز همه حاضرین مسائل را از هم تجزیه و تحلیل نموده پاسخ دهد و موجب عظمت مقام او در نظر مردم گردد - به طوری كه دیدیم توحید مفضل - حدیث هلیله - تعلیم كیمیا - درس كشاورزی و توصیف گلها و نباتات و حیوانات و خواص و اثر آنها كه سرمایه علم طب است موجب جلب



[ صفحه 283]



توجه متخصصین این فن گردید تا از افاضات علمی امام ششم فن خود را تكمیل نمایند و لذا حضرت صادق علیه السلام سطح فكر بشر را بالا برد و روشن نمود و به ارتقاء و كمال علمی رسانید و یك نوری از دانش در افق اندیشه مردم برافروخت كه هرگز خاموش نشده و نمی شود.

عصر امام صادق علیه السلام عصر نور علم و فنون اسلامی است كه در نهایت قوت و قدرت مظاهر و مصادیق خود را به عرصه ظهور و بروز گذاشت.